مسعود فرشتهپور | شهرآرانیوز؛ از اولین روزهایی که چشممان در این دنیا باز میشود، در تلاش هستیم رضایت افرادی را که خدمتی به ما میکنند یا دوستشان داریم، برآورده کنیم. مادر اولین کسی است که کودک تازه متولد شده روزبهروز که میگذرد، بیشتر عاشقش میشود و همه تلاشش را برای کسب رضایت او میگذارد.
همانطور که میدانیم رضایت والدین از فرزند در طول رضایت الهی است. در فرهنگ اسلامی اهمیت احترام به والدین انکارنشدنی است. همه ما در یک نظام گسترده تلاش میکنیم با رعایت آنچه در اصول فکری و دینی ما آمده است، رضایت خالق هستی که بیش از مادر و پدرمان دوستمان دارد و به فکر عاقبتبهخیری ماست، کسب کنیم. اما مگر میشود او که مهربانتر از پدر و مادرمان است، مسیر سعادت را نشانمان ندهد. در ادامه با مواردی آشنا میشویم که با کمک آنها میتوانیم راه بندگی و عبودیت پروردگار را گم نکنیم.
برای همه والدین همواره پرورش انسان اندیشمند که مسئولیت تصمیمها و انتخابهای زندگیاش را در بزنگاههای گوناگون بر دوش بگیرد و عواقب آن را بپذیرد، موردتوجه بوده و هست. در درون ما نیروهایی است که اگر به کار گرفته شوند، ما را به رشد و حرکتهایی میرسانند که خارجازحد تصور ماست. این در حالی است که غفلت از این نیروها، ما را به رکود میکشاند. همین است که شیطان ما را از ذاتمان دور میکند و در غفلت نگاه میدارد.
انسان بر اساس یک امتیاز، یک نیروی برتر، میتواند از ادراکاتش نتیجهگیری کند. این نیروی متمایز تفکر است. روشنیبخش مسیر حرکتی انسان تفکراتش است.
حضرت امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند: ریشه سالمماندن از لغزشها، اندیشیدن پیش از عملکردن است و سنجیدن پیش از سخنگفتن.
(غرر الحکم: ۳۰۹۸)
انسان رشدیافته میداند که فقط با تفکر میتواند به شناخت، کشف، شکوفایی استعدادها و سرمایهها برسد. فکر انسان همانند یک قطبنما میتواند راه را روشن کند، بهشرط اینکه تحتتأثیر خواستههای درونی و بیرونی قرار نگرفته باشد.
تقوا، میزان عملی دین است. در این مرحله انسان خدا را پیوسته شاهد اعمال خود میداند.
«انالله بما تعملون بصیر - خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست.»
«ان ربک لبالمرصاد - بهدرستی که خداوند در کمینگاه (ستمگران) است.»
افرادی که به تقوا میرسند و ورع دارند (خودنگهدار) هستند. نتیجهاش این میشود:
این افراد بنبستی در کارشان نخواهد بود
توکل میکنند و بر خدا تکیه دارند
به هیچکس و هیچچیز وابستگی ندارند.
همانگونه که خداوند در قرآن کریم میفرماید: و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم میکند و از جایی که گمان نَبَرد به او روزی عطا کند و هر که بر خدا توکل کند، خدا او را کفایت خواهد کرد که خدا امرش را نافذ و روان میسازد و بر هر چیز قدر و اندازهای مقرّر داشته است.
(طلاق آیه ۲ و ۳)
منظور از آزادی، رهایی از عادتها، گرفتاریها، منافع، غرایز و… در فضای افکار، احساسات و رفتار است.
انسان قبل از شروع حرکت باید آزاد شود و از هواها، تعصبها و عادتها خلاصی یابد.
تربیت باید خروجیاش یک چنین انسان آزاده و آزادهای باشد.
انسان میتواند با کمک دو نیروی حقیقتطلبی و کنجکاوی از این عوامل آزاد شود.
کنجکاوی فکر را حرکت میدهد.
حقیقتطلبی آن را کنترل میکند.
امام صادق (ع) میفرمایند: پنج خصلت است که در هر کس یکى از آنها نباشد، خیر و بهره زیادى در او نیست:
وفادارى
تدبیر
شرم و حیا
خوشخویی
آزادگى.
(خصال: ۲۸۴/۳۳)
محسن در اصطلاح و سیر واژهشناسی قرآن به کسی میگویند که هم خوب عمل میکند و هم کار خوب را بهدرستی انجام میدهد.
احسان یعنی خوب، خوبیکردن. تا سختی، پایداری، صبر و عمل نباشد احسان شکل نمییابد و رشدی نمیکند.
انجام اوامر الهی را با زیبایی و دلخوش همراه میکند.
کار پسندیده را با روش درست و مناسبی به انجام میرساند.
امام صادق (ع) میفرمایند: احسان و نیکى کامل نباشد، مگر با سه خصلت: شتاب در آن، کمشمردن بسیار آن و منت ننهادن بر آن.
(تحف العقول، ص ۳۲۳)
آگاهی و شناخت یکی از بارزترین نقاط تربیتی ماست.
اگر موارد قبلی تحقق یابند، شناختها به تسلیم و اسلام ختم میشوند.
پیامبر (ص) برای اسلام دو نشانه ذکر میکنند:
اول؛ مسلمان کسی است که مردم از دست و زبانش در امان باشند. مسلمان یعنی انسان سالم و صالح.
دوم؛ کسی که در رابطه با امور مسلمین اهتمام نداشته باشد، مسلمان نیست. مصلح بودن انسان هم مهم و ضروری است.
از ابتدای خلقت، داستان آدمی داستان کفر و شکر است.
خداوند در قرآن کریم ذکر کرده است: «لئن شکرتم لا زیدنکم - اگر شکرگزاری کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود.»
ما همواره در معرض امتحانات الهی متعددی هستیم، عکسالعملی که داریم نشاندهنده عمق ایمان، کذب، شکر و کفر ماست.
شکر بر محرومیت باید بیشتر از شکر بر داراییها باشد.
صبر، شکر و طلب اینها عکسالعملهای گوناگونی هستند که در مراحل مختلف از انسان سر میزند.
با شناخت، عشق، عمل، سپاس و منتپذیری در هر موقعیتی، شکر صورت میگیرد.
امام سجاد (ع) میفرمایند: خدای من! شکر و سپاس مرا بر آنچه مرا از آن محروم کردهای بیشتر کن از شکر و سپاسی که من بر نعمتهای تو دارم.
ساختن جامعه توحیدی ممکن نیست مگر اینکه افراد آن جامعه موحد باشند و به توحید رسیده باشند.
ایمان
موارد قبلی باید در قلبهایمان نفوذ کند و این بینشها بر قلوب بنشیند.
حکم فرمانی این عوامل بر جان ماست که سازندگی به همراه دارد.
کسی که مؤمن است همه هستی را هماهنگ و همراه میبیند.
انسان مؤمن برای هر حرکتش حساب باز میکند و در هستیِ منظمِ هدفدار، بیهدف گام برنمیدارد.
توحید واقعی زمانی محقق میشود که افکار ما منجر به عمل شوند و اعمال ما علتی جز پروردگار نداشته باشند.
امام باقر (ع) میفرمایند: «ایمان، اقرار است و عمل؛ و اسلام، اقرار است بدون عمل.»
(تحف العقول:ص ۲۹۷)
ثمره تربیت، عبدا... است.
عبودیت، یعنی اینکه در ما هیچ حرکتی جز از سوی پروردگار جهان به وجود نیاید و هیچ ترسی، هیچ حزنی، هیچ امیدی، حرکتی، عشق و نفرتی در ما از سمتی غیر از خداوند شکل نگیرد.
تنها خداوند در وجود ما حاکم باشد و ما عبد او باشیم.
دقت کنیم که عبد به معنای اسیری نیست. عبد به معنای آزادگی است که شکلگرفته و تمام نیروهای او از یک نقطه آغاز میشود.
در قرآن کریم آمده است:
«قُلْ إِنَّ صَلَاتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
بگو: همانا نماز، طاعت و تمام اعمال من و حیات و ممات من همه برای خداست که پروردگار جهانیان است.»
عبودیت عبادتی است که مهمترین کار در لحظه است، برای همه ما، فقط برای خدا.
عبودیت نظارت بر حرکتهای انسان دارد و درنهایت عبودیت، بنیاد رسالت محمدهای تاریخ است. «اشهدان محمدا عبده و رسوله»